انسان از گذشته های دور همواره اهمیت ساختن را در زمینه ها مختلف از جمله معماری را هر روزه بیشتر از پیش درک میکرد و این امر در دوره ی تاریخی نمود بیشتری پیدا کرد . چنان که هر تمدنی که هزاران سال پیش بوجود می آمد یکی از مظاهر شناخت آن در دوره خود و ادوار بعد معماری آنان به شمار می آمد .
در این مورد ایران باستان یکی از بنیان گذاران عرصه معماری در نمایش قدرت تمدن و ماندگاری آن در حافظه ی تاریخ میباشد.
تخت جمشید و دیگر بنا های به جا مانده از دوران باستان گواه این ادعا میباشد . انسان های هر عصر گویی در روزگار خود چنین می اندیشیدند آوازه و قدرت وجود آنان با ساخت شهر ها و بنا های ماندگار با زبان مسافران و سیاحان بهترین نحوه انتقال عظمت آنان بوده ، پرسپولیس و دیگر بناهای به جا مانده از دوران باستان گواه این ادعا میباشد که هنوز هم پس از هزاران سال درباره ی این مجموعه بسیار میشنویم ، میبینیم و افتخار میکنیم و…..
آنان برای انتشار آوازه ی خویش در مسیر عبور کاروانها به اقصی نقاط جهان در سینه کوه ها و با صرف وقت و هزینه بسیار و هر آنچه در زمان خود از هنر و ابزار در اختیار داشتند اقدام به ثبت و وجود تمدن و تفکر خویش کرده اند بیستون خود سندی از این دست به شمار میرود .
اثر گذاری این عقیده در حمله اسکندر به ایران مشهود است گویی مقدونیان تحمل آوازه ی پارسه را نداشتند و این مکان را به آتش کشیدند . چنان به نظر میرسد که مقدونیان پارسه را پرچم در احتزاز ایران میدیدند هر چند نفس کار اسکندر به هیچ عنوان توجیه پذیر نمیباشد . ولی قدرت و اثر گذاری معماری را آشکار میسازد . البته ایرانیان نیز بارها و بارها بر قلب یونان تاخته بودند .
از این دست در تاریخ کهن سرزمین ما بسیار به چشم میخورد مانند حمله اعراب و ماجرای تیسفون و بناهای عظیم آن ، که شنیده شده پس از دستیابی آنان به کاخ ساسانیان فرش بهارستان که در جهان بی نظیر بوده قطعه قطعه شده و…..
با تمام این رویداد ها و ورود اسلام به ایران باز این ایرانیان بودند که در شکوفایی معماری ایرانی اسلامی دست بالا را در حیطه فرهنگی ایران آن زمان را داشتند که بیش از ده کشور فعلی را در بر میگرفت که دوره اوج آن در حکومت صفوی بروز کرده است .
با بیان خلاصه ای تاریخی از اثر معماری در زمانهای دور میتوان معماری را یکی از ارکان پیشرفت هر جامعه ی بشری دانست
که همواره با انسان بوده و هست و خواهد بود .
به نظر میرسد راهبری هر جامعه انسانی در هر نقطه یی از جهان در نگاه کلی به چند اصل مهم و بنیادی وابسته میباشد که میتوان آن را به هرمی چند وجهی تشبیه کرد . اگر قاعده ی این هرم را دانش و حقوق در نظر بگیریم یکی از وجوه آن معماری خواهد بود
هر چند کشاورزی ، صنعت و بهداشت نیز از ارکان اصلی به شمار می آیند ولی یکی از ارکان اصلی هر کدام نیز به معماری وابسته می باشد .
لذا با گفتار فوق اهمیت معماری در جامعه ی کنونی به نظر مغفول واقع شده است که اجمالا به این موضوع میپردازیم اثر معماری در فرهنگ عمومی . البته بحث فرهنگ گستردگی بسیار بسیار بزرگی را شامل میشود که ما در این گفتار به اندکی از اثرات شکوفایی آن در بر خورد با معماری می پردازیم به عنوان مثال سینما یکی از شعائر فرهنگی به شمار می آید که جایگاه این هنر در رشد فرهنگی جامعه را همگان پذیرفته اند . امروزه اندک سینما گرانی موفق یافت میشوند که برای ساخت اثر فرهنگی خود نیاز به لوکیشن های معماری نداشته باشد تاجایی که در بسیاری از ساخته های هالیوود از قدرت معماری حتی در فضای غیر واقغی استفاده میگردد.
یکی دیگر از عرصه های همگام با فرهنگ ورزش میباشد برای مثال از رشته های پر طرفدار ورزش در عصر ما فوتبال و ورزش های گروهی دیگر می باشد باید قبول کرد امروزه زیبایی و جذابیت فوتبال و دیگر ورزش ها در گرو ساخت ورزشگاه های زیبا و مدرن می باشد که خود در گرو قدرت معماری هر کشوری میباشد .
از دیگر اثرات معماری در فرهنگ عامه را میتوان شهر سازی و بنا های عمومی را به شمار آورد که به نظر میرسد در کشور ما مورد غفلت قرار گرفته .
برای روشن شدن این موضوع لازم است به اشخاصی که مثلا به کشور های غربی سفر کرده اند اشاره کنیم این افراد عموما به زیبایی شهرهای غربی اشاره میکنند که رابطه ی تنگاتنگی با معماری دارد و اکثرا تصاویر بناهای عمومی را با خود به کشور وارد کرده و در فضای مجازی مایع مباهات خویش می دانند . صرف نظر از درستی یا نادرستی این عمل قدرت معماری را در
جذب بسیاری از توریستها و دیگر اقشار جامعه حتی سیاسیون نمیتوان نادیده گرفت که خود از پر درآمد ترین جاذبه های توریستی و تفریحی و غیره را در اختیار کشور های مقصد قرار می دهد .
همانطور که میبینید در هر یک از موارد فوق به تفضیل میتوان کتابی نوشت که در اینجا ما به اختصار به آنها اشاره کرده ایم.
حال چگونگی اصلاح ساختار های جامعه مدنی از بعد معماری را می بایست در نظر گرفت .در این معقوله به نظر میرسد
که نقش دولت و حاکمیت نقشی اساسی و راهبردی میباشد چرا که اساسا مدیریت راهبردی معماری در کشور بسیار بسیار گسترده
و پر هزینه میباشد . از آنجایی که در طراحی و اجرای پروژه های بزرگ و اثر گذار دیگری که امروزه جای خود را در زندگی ما باز کرده ترکییب درست و کاملی وجود ندارد مانند هوشمندسازی که خود توانمندی قابلی را در اختیار ما قرار داده که میتوان پروژه های بلند پروازانه یی با پشتیبانی نهاد های دولتی را توسط معماران ارائه کرد که در این راستا اهدافی چون زیبا سازی ، ترافیک و محیط زیست و در هدف کلی مدرن سازی شهری را دنبال کرد .
برای مثال شروع چنین پروژه ای در طراحی باززنده سازی خیابان آزادی که اهداف جامعه را در برداشته و توان رقابت با
کشور های همسایه را داشته باشد را اجراء نمود که پیشنهاد میشود صرفا با مدیریت و سرمایه دولتی و ارائه طرح کاملا رقابتی و خوصوصی میباشد .
یکی دیگر از عوامل مهجور ماندن معماری در مدرن سازی فاصله گرفتن دولت و حاکمیت به بهانه هزینه های توجیه ناپذیر یا به اصطلاح لاکچری بودن که توان معماری کشور را به چالش و متعاقب آن توانایی و بروز خلاقیت در این عرصه را تحت الشعاع قرار داده .
عمدتا طراح های بزرگ ملی ( طراح های غیر صنعتی ) دچار بحران های صرفه جویی های بی دلیل بوده که خود آفت بزرگی برای معماری به حساب می آید که اکثرا پروژه های از این دست مصداق خالکوبی شیر بر کتف پهلوانان کم طاقت شده
حتی این موضوع در ساختار معماری کشور به جایی رسیده که متاسفانه عقب ماندگی بزرگی حتی در مراکز برگذاری سمینارهای دولتی نیز مشهود است که هیئت دولت مجموعه کاملی از معماری فاخر در همایش های بین المللی در اختیار ندارند که توان رقابت در مقابل مجموعه های همتراز خود حتی در کشور های همسایه را دارا باشد .
و به نظر میرسد که ما به هیچ وجه نتوانسته ایم در این عرصه پا جای پای نیاکانمان قرار دهیم و ویترین قدرتمندی از معماری
سابقه دار ایران را در انظار جهانیان به نمایش گذاریم .
نباید فراموش شود که هر صنعت و هنری منجمله معماری زمانی به شکوفایی خواهد رسید که به چالش کشیده شده و خود را در عرصه رقابت ببیند و اقبال دولتی و عمومی مایع قدرتمندی آن خواهد شد البته به هدف رسیدن این موضوع مدیریت بسیار توانمندی
را طلب می کند که چشم از کوچک ترین معایب بر ندارد که همت جامعه معماران را طلب میکند که در گستره معماری کشور باعث
الگو برداری ساخت و سازهای کوچک خواهد شد که خود موجب تقویت فرهنگ ساخت و ساز و رفع بسیاری از مسائل همچون اشتغال زایی و تربیت صحیح نیروی کار . حتی تولید کنندگان مصالح ساختمانی خواهد شد و در هدف کلی تقویت اعتماد به نفس و خودباوری و برداشتن گامهای بزرگتر در آینده ی کشور خواهد بود .
با تمام این گفته ها جامعه معماری با تمام مشکلات موجود می بایست در ارائه طرح های مورد مثال با تمام توان به اثبات خود و توانایی خود اقدام نماید به مانند شاعرانی چون فردوسی ، حافظ ، مولانا و سعدی از کلماتی که در اختیار همگان بوده و همگان آنها
را شنیده بودند اما صرفا آنان اثری چنان میسازند که پس از قرن ها از درخشندگی آنان اندکی کاسته نشده.